سفارش تبلیغ
صبا ویژن
قــقــنــــــــــــــــــــــــو س

رفته بودم سر حوض

تا ببینم شاید، عکس تنهایی خود را در آب...

آب در حوض نبود

ماهیان می گفتند:

هیچ تقصیر درختان نیست

ظهر دم کرده تابستان بود

پسر روشن آب، لب پاشویه نشست

و عقاب خورشید، آمد اورا به هوا برد که برد
نوشته شده در شنبه 91/3/6ساعت 12:44 صبح توسط قــقــنـــــــــــــــــــــو س نظرات ( ) |

اون منم که عاشقونه شعر چشماتو
میگفتم ،

هنوزم خیس میشه چشمام وقتی یاد تو می
افتم...


هنوزم میای تو خوابم تو شبای پر
ستاره..


هنوزم میگم خدایا کاشکی برگرده دوباره..
...



نوشته شده در شنبه 91/3/6ساعت 12:44 صبح توسط قــقــنـــــــــــــــــــــو س نظرات ( ) |

به تو عادت دارم، مثل پروانه به آتش،
مثل عابد به عبادت

و تو هر لحظه که از من دوری،

من به
ویرانگری فاصله می اندیشم...

در کتاب احساس، واژه فاصله یک فاجعه معنا
شده است!


تو توانایی آنرا داری ،

که به این فاجعه
پایان بخشی..........



نوشته شده در شنبه 91/3/6ساعت 12:44 صبح توسط قــقــنـــــــــــــــــــــو س نظرات ( ) |

بوسه ی باد خزونی با هزار نامهربونی،

زیر گوش برگ تنها ، میگه
طعمه ی خزونی

برگ سبز و تر و تازه ، رنگ سبزشو می بازه


غرق بوسه های باد و وحشت از روزای تازه


میکنه دل از درخت و میشه آواره ی کوچه،

کوچه ای که یادگاره روزهای رفته و پوچه


میشینه گوشه ی کوچه، چشم به آسمون میدوزه


میکنه یاد گذشته دلش از غصه میسوزه....



نوشته شده در شنبه 91/3/6ساعت 12:44 صبح توسط قــقــنـــــــــــــــــــــو س نظرات ( ) |

<      1   2      


قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت