سفارش تبلیغ
صبا ویژن
قــقــنــــــــــــــــــــــــو س

داستان کوتاه

روزی که خداوند جهان را آفرید، فرشتگان مقرب را به بارگاه خود فرا خواند
و از آنها خواست تا برای مشخص کردن جایگاه راز زندگی پیشنهاد بدهند.

یکی از فرشتگان به پروردگار گفت: آن را در زمین مدفون کن.

فرشته دیگری گفت: آن را در زیر دریاها قرار بده.

سومی گفت: راز زندگی را در کوه ها قرار بده.

 ولی خداوند فرمود: اگر من بخواهم به گفته های شما عمل کنم فقط تعداد
کمی از بندگانم قادر خواهند بود آن را بیابند، در حالی که من می خواهم راز
زندگی در دسترس همه بندگانم باشد.

در این هنگام یکی از فرشتگان گفت: فهمیدم کجا ای خدای مهربان

راز زندگی را در قلب بندگانت قرار بده زیرا هیچکس به این فکر نمی افتد که برای پیدا کردن آن باید به قلب و درون خویش نگاه کند.

خداوند این فکر را پسندید..!



نوشته شده در دوشنبه 91/1/28ساعت 5:16 عصر توسط قــقــنـــــــــــــــــــــو س نظرات ( ) |

یک
پیرمرد بازنشسته، خانه جدیدی در نزدیکی یک دبیرستان خرید. یکی دو هفته اول
همه چیز به خوبی و در آرامش پیش می رفت تا این که مدرسه ها باز شد. در
اولین روز مدرسه، پس از تعطیلی کلاسها سه تا پسربچه در خیابان راه افتادند و
در حالی که بلند بلند با هم حرف می زدند، هر چیزی که در خیابان افتاده بود
را شوت می کردند و سروصدای عجیبی راه انداختند. این کار هر روز تکرار می
شد و آسایش پیرمرد کاملاً مختل شده بود. این بود که تصمیم گرفت کاری بکند.

روز
بعد که مدرسه تعطیل شد، دنبال بچه ها رفت و آنها را صدا کرد و به آنها
گفت: «بچه ها شما خیلی بامزه هستید و من از این که می بینم شما اینقدر نشاط
جوانی دارید خیلی خوشحالم. منهم که به سن شما بودم همین کار را می کردم.
حالا می خواهم لطفی در حق من بکنید. من روزی 1000 تومن به هر کدام از شما
می دهم که بیائید اینجا و همین کارها را بکنید.»

بچه
ها خوشحال شدند و به کارشان ادامه دادند. تا آن که چند روز بعد، پیرمرد
دوباره به سراغشان آمد و گفت: ببینید بچه ها متأسفانه در محاسبه حقوق
بازنشستگی من اشتباه شده و من نمی تونم روزی 100 تومن بیشتر بهتون بدم. از
نظر شما اشکالی نداره؟

بچه
ها گفتند: «100 تومن؟ اگه فکر می کنی ما به خاطر روزی فقط 100 تومن حاضریم
اینهمه بطری نوشابه و چیزهای دیگه رو شوت کنیم، کورخوندی. ما نیستیم.» و
از آن پس پیرمرد با آرامش در خانه جدیدش به زندگی ادامه داد



نوشته شده در دوشنبه 91/1/28ساعت 5:16 عصر توسط قــقــنـــــــــــــــــــــو س نظرات ( ) |

منشور کورش بزرگ (اولین اعلامیه حقوق بشر)

اینک که به یاری مزدا ، تاج سلطنت ایران و بابل و کشورهای جهات اربعه را به سر گذاشته ام ، اعلام می کنم.
که
تا روزی که من زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می دهد ، دین و آیین
و رسوم ملتهایی که من پادشاه آنها هستم ، محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت
که حکام و زیر دستان من ، دین و آئین و رسوم ملتهایی که من پادشاه آنها
هستم یا ملتهای دیگر را مورد تحقیر قرار بدهند یا به آنها توهین نمایند.

من
از امروز که تاج سلطنت را به سر نهاده ام ، تا روزی که زنده هستم و مزدا
توفیق سلطنت را به من می دهد، هرگز سلطنت خود را بر هیچ ملت تحمیل نخواهم
کرد و هر ملت آزاد است ، که مرا به سلطنت خود قبول کند یا ننماید و هر گاه
نخواهد مرا پادشاه خود بداند ، من برای سلطنت آن ملت مبادرت به جنگ نخواهم
کرد.

من تا روزی که پادشاه ایران و بابل و کشورهای جهات اربعه هستم ،
نخواهم گذاشت ، کسی به دیگری ظلم کند و اگر شخصی مظلوم واقع شد ، من حق وی
را از ظالم خواهم گرفت و به او خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم کرد.

از
مزدا خواهانم ، که مرا در راه اجرای تعهداتی که نسبت به ملتهای ایران و
بابل و ملتهای ممالک اربعه عهده گرفته ام ، موفق گرداند. من تا روزی که
پادشاه هستم ، نخواهم گذاشت مال غیر منقول یا منقول دیگری را به زور یا به
نحو دیگر بدون پرداخت بهای آن و جلب رضایت صاحب مال ، تصرف نماید.



من
تا روزی که زنده هستم ، نخواهم گذاشت که شخصی ، دیگری را به بیگاری بگیرد و
بدون پرداخت مزد ، وی را بکار وادارد. من امروز اعلام می کنم ، که هر کس
آزاد است ، که هر دینی را که میل دارد ، بپرستد و در هر نقطه که میل دارد
سکونت کند ، مشروط بر اینکه در آنجا حق کسی را غضب ننماید و هر شغلی را که
میل دارد ، پیش بگیرد و مال خود را به هر نحو که مایل است ، به مصرف برساند
،
مشروط به اینکه لطمه به حقوق دیگران نزند.

من اعلام می کنم ،
که هر کس مسئول اعمال خود می باشد و هیچ کس را نباید به مناسبت تقصیری که
یکی از خویشاوندانش کرده ، مجازات کرد ، مجازات برادر گناهکار و برعکس به
کلی ممنوع است
و اگر یک فرد از خانواده یا طایفه ای مرتکب تقصیر میشود ، فقط مقصر باید مجازات گردد ، نه دیگران.

من
تا روزی که به یاری مزدا ، سلطنت می کنم ، نخواهم گذاشت که مردان و زنان
را بعنوان غلام و کنیز بفروشند و حکام و زیر دستان من ، مکلف هستند ، که در
حوزه حکومت و ماموریت خود ، مانع از فروش و خرید مردان و زنان بعنوان غلام
و کنیز بشوند و رسم بردگی باید به کلی از جهان برافتد و از مزدا خواهانم ،
که مرا در راه اجرای تعهداتی که نسبت به ملتهای ایران و بابل و ملتهای ممالک اربعه عهده گرفته ام ، موفق گرداند.

(منبع : اینترنت)



نوشته شده در دوشنبه 91/1/28ساعت 5:16 عصر توسط قــقــنـــــــــــــــــــــو س نظرات ( ) |

کاساندان و کورش کبیر

 کاساندان دختر فرناسپه
از شاهدختان خاندان هخامنشی بود. وی از اصالت ایرانی برخوردار بود. او
همسر و همراه و همفکر همیشگی بزرگ مردی به نام کوروش بود. کوروش بزرگ در
طول زندگی خود فقط یک زن اختیار کرد و او کاساندان نام داشت.

کاساندان قبل
از کورش درگذشت و بعد از او کورش در اندوهی فراوان ماند و برای همیشه و به
احترام همسرش تنهایی را برگزید. کوروش کاساندان را بسیار دوست
میداشت.هنگام مرگ کاساندان در بابل 6 روز عزای عمومی اعلام شد.مقبره
کاساندان در پاسارگاد ، در کنار آرامگاه کوروش بزرگ می‌باشد.

 پس از کورش
بزرگ او نخستین شخصیت قدرتمند کشور بزرگ ایران بود. کاساندان ملکه 28 کشور
آسیائی بود که کورش بزرگ بر آنها پادشاهی می کرده است. مورخین یونانی و
گزنفون از وی با نیکی و بزرگ منشی یاد می کرده اند.

کاساندان

کاساندان ملکه ایران 5 فرزند با نام های کمبوجیه ، بردیا ، آتوسا ، رکسانه و ارتیستونه داشت.

پسر
بزرگ کاساندان و کورش، کمبوجیه دوم، جهانگشایی کرد و مصر را به امپراتوری
هخامنشیان افزود. بردیا نیز مدتی کوتاه بر تاج تخت نشست.

 

اما
آتوسا را بی‌شک باید با دیدی دگر نگریست. چرا که دختر کورش بودن چنان
«جایگاه ویژه ای» به او بخشید که داریوش بزرگ او را به همسری خویش برگزید. و
فرهیختگی و درایت آتوسا در تمام طول تاریخ زبانزد شد.او
ملکه بیش از 28 کشور آسیایی در زمان امپراتوری داریوش بزرگ بود، «هرودوت»
پدر تاریخ از وی به نام شهبانوی داریوش بزرگ یاد کرده است و آتوسا را چندین
بار در لشگرکشی‌ها داریوش یاور فکری و روحی داریو‌ش بزرگ دانسته است.آتوسا
شهبانوی ایران ، خواندن و نوشتن را به خوبی می دانست و نقش تصمیم گیرنده
در آموزش خود و دیگر درباریان داشت.همچنین زندگی سیاسی آتوسای هخامنشی
باهیچ زن دیگری از هم دوره های او با او برابری نمی کند.

 

آتوسا از قدرت فوق
العاده ای برخوردار بود و در دوره جنگ با یونان داریوش شاه همواره از
نصیحتهای او بهره می جست. او حتی علاقه مند بود که در میدان کارزار نیز
شوهرش را همراهی کند. آتوسا چندین بار در لشکرکشی های داریوش بزرگ یاور
فکری و روحی او بود. چندین نبرد و لشگر کشی مهم تاریخی ایران به گفته
هرودوت به فرمان ملکه آتوسا صورت گرفته است.

هرودوت از قول آتوسا
نقل می کند که آتوسا به داریوش شاه می گوید: چرا نشسته ای و عازم جنگ نمی
شوی و سرزمینهای دیگر را تسخیر نمی کنی؟…… پادشاهی به جوانی و ثروتمندی تو
شایسته است که عازم جنگ شود و به پیروزیهایی نائل شود تا به ایرانیان ثابت
شود مرد قابلی بر آنها حکمرانی می کند. اگر گفته هرودوت اغراق آمیز هم باشد
باز هم بیانگر نفوذ آتوسا بر شوهرش می باشد.
آتوسا به خوبی از اوضاع فرهنگی زمان خود آگاه بود و از حضور یونانیان و دیگر ملیتها به دربار بسیار بهره می برد.

 آتوسا
از زیباترین و قدرتمندترین زنان در طی تاریخ امپراطوری پر شکوه ایران زمین
بوده است که هیچ زن دیگری از هم دوره های او با او برابری نمی کند. او از
مشوقین بزرگ آموزش و پرورش پارسی بود. او شعر می سروده و از زنان ادیب و با
خرد روزگار خود بوده است …او خشایارشاه ، پادشاه قدرتمند ایرانی را برای
امپراتوری پارس به ارث گذاشت.

آتوسا

 بی
شک کاساندان مادری بزرگ بود که چنین فرزندان بزرگی پرورش داد که هر یک
نامی نیک در تاریخ دارند. وی همچنین همسری نمونه بود چرا که در همه مراحل
سخت دوشادوش کوروش کبیر حضور داشت و همراه همیشگی او بود.

نوشته های
تاریخی نشان می دهد که کوروش نه تنها در امور سپاهیگری دارای نبوغ نظامی و
در جهانگشایی و کشور داری بسیار انسان دوست و نوع پرور بوده بلکه در امور
خانوادگی نیز یکی از وفادارترین مردان روزگار بوده است.

(منبع: اینترنت)



نوشته شده در دوشنبه 91/1/28ساعت 5:16 عصر توسط قــقــنـــــــــــــــــــــو س نظرات ( ) |

برای دوست داشتنت

                    محتاج دیدنت نیستم...


اگر چه نگاهت آرامم می کند

محتاج سخن گفتن با تو نیستم...

اگر چه صدایت دلم را می لرزاند

محتاج شانه به شانه ات بودن نیستم...

اگر چه برای تکیه کردن ،

شانه ات محکم ترین و قابل اطمینان ترین است!

دوست دارم ،

نگاهت کنم ... صدایت را بشنوم...به تو تکیه کنم

دوست دارم بدانی ،

حتی اگر کنارم نباشی ...

باز هم ،

نگاهت می کنم ...

صدایت را می شنوم ...

به تو تکیه می کنم

همیشه با منی ،

و همیشه با تو هستم،

هر جا که باشی.................

 


نوشته شده در دوشنبه 91/1/28ساعت 5:16 عصر توسط قــقــنـــــــــــــــــــــو س نظرات ( ) |

سلام دوستان خوبم

 با تبریک سال نو. امیدوارم امسال سال خوب و پر برکتی باشه


نوشته شده در سه شنبه 91/1/15ساعت 4:46 عصر توسط قــقــنـــــــــــــــــــــو س نظرات ( ) |

 

هیچ انسانی دوست ندارد بمیرد، اما همه آنها دوست دارند به " بهشت " بروند...
اما ای انسانها... برای رفتن به " بهشت " ... اول باید مرد!!


نوشته شده در سه شنبه 91/1/15ساعت 4:46 عصر توسط قــقــنـــــــــــــــــــــو س نظرات ( ) |



قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت